کارآزمایی تصادفی کنترل‌شده که تأثیر دو حالت تابش لیزر با شدت کم را بر میزان عقب رفتن دندان نیش ارزیابی می‌کند.

از بازدید شما از Nature.com متشکریم. نسخه مرورگری که استفاده می‌کنید پشتیبانی محدودی از CSS دارد. برای بهترین تجربه، توصیه می‌کنیم از یک مرورگر به‌روز استفاده کنید (یا حالت سازگاری را در Internet Explorer غیرفعال کنید). در عین حال، برای اطمینان از ادامه پشتیبانی، سایت را بدون استایل‌ها و جاوا اسکریپت رندر خواهیم کرد.
هدف از این مطالعه ارزیابی میزان عقب رفتن دندان نیش برای دو رژیم تابش لیزر درمانی با شدت کم (LLLT)، شامل فرکانس‌های بالا و پایین، بود. بیست بیمار به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه A، یک طرف قوس فک بالا به طور تصادفی برای دریافت LILT در روزهای 0، 3، 7، 14 و پس از آن هر 2 هفته یکبار انتخاب شد، در حالی که در گروه B، یک طرف هر 3 هفته یکبار LILT دریافت می‌کرد. در طول دوره مطالعه 12 هفته‌ای، تحرک دندان هر سه هفته یکبار از شروع عقب رفتن دندان نیش بررسی شد. علاوه بر این، سطح اینترلوکین-1β (IL-1β) در مایع شیار لثه ارزیابی شد. نتایج افزایش قابل توجهی را در میزان عقب رفتن دندان نیش در سمت‌های لیزر شده گروه‌های A و B در مقایسه با سمت‌های کنترل نشان داد (p < 0.05)، و هیچ تفاوت معنی‌داری بین سمت‌های لیزر شده در هر دو گروه گزارش نشد (p = 0.08-0.55). نتایج افزایش قابل توجهی را در میزان عقب رفتن دندان نیش در سمت‌های لیزر شده گروه‌های A و B در مقایسه با سمت‌های کنترل نشان داد (p < 0.05)، و هیچ تفاوت معنی‌داری بین سمت‌های لیزر شده در هر دو گروه گزارش نشد (p = 0.08-0.55). Результаты выявили значительное увеличение скорости ретракции клыков на стороне lazera در گروه A و B по сравнению со контрольной стороной (p < 0.05)، بدون существенных различий между сторонами лазера в обеих گروه (p = 0.08–0.55). نتایج افزایش قابل توجهی در سرعت عقب رفتن دندان نیش در سمت لیزر در گروه‌های A و B در مقایسه با سمت کنترل نشان داد (p < 0.05)، و هیچ تفاوت معنی‌داری بین سمت‌های لیزر در هر دو گروه وجود نداشت (p = 0.08-0.55). ).结果显示,与对照组相比,A 组和B 组激光侧的犬齿回缩率显着增加(p < 0.05),两组激光侧之间无显着差异(p = 0.08-0.55).结果 显示 , 与 对照组 , 组和 a 组和 b 组 激光侧 犬齿 回 缩率 显着 (0(0 p.激光侧 之间 显着 差异 (p = 0.08-0.55. Результаты показали, что по сравнению со контрольной группой скорость ретракции клыков на стороне лазера в گروهпах А и В была (p < 0,05)، یک لایزر سترونه که هیچ منبع غذایی دیگری ندارد (p = 0,08-0,55). نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، میزان عقب رفتن دندان نیش در سمت لیزر در گروه‌های A و B به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.05) و تفاوت معنی‌داری بین دو گروه در سمت لیزر وجود نداشت (p = 0.08-0.55). همچنین، سطح IL-1β در سمت‌های لیزر شده هر دو گروه، در مقایسه با سمت‌های کنترل، به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.05). همچنین، سطح IL-1β در سمت‌های لیزر شده هر دو گروه، در مقایسه با سمت‌های کنترل، به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.05). Krome togo، уровни IL-1b были بزرگتر از لایزر استرونه در گروههای کنترلی (p < 0.05). علاوه بر این، سطح IL-1β در سمت لیزر در هر دو گروه در مقایسه با سمت کنترل به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.05).此外,与对照组相比,两组激光侧的IL-1β 水平显着升高(p <0.05)。此外,与对照组相比,两组激光侧的IL-1β 水平显着升高(p <0.05). Кроме того، уровни IL-1β были قابل توجهی در لایزر سترونه در گروههای کنترلی گروهی (p < 0,05). علاوه بر این، سطح IL-1β در سمت لیزر در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل توجهی افزایش یافته بود (p < 0.05).بنابراین، LILI توانست حرکت دندان را، چه به صورت مکرر و چه به ندرت، به طور مؤثر تسریع کند، که با افزایش پاسخ بیولوژیکی همراه بود، که در افزایش سطح IL-1β در سمت فشرده شده منعکس شد.
مشخص شده است که درمان ارتودنسی طولانی مدت (معمولاً حدود 20 تا 30 ماه1) علاوه بر خطراتی مانند تحلیل ریشه2، پوسیدگی3، دکلسیفیکاسیون مینای دندان3 و مشکلات پریودنتال4،5، تأثیر منفی بر همکاری بیمار دارد. بنابراین، روش‌های مختلفی با هدف تسریع حرکت ارتودنسی دندان (OTM)، از جمله مراقبت‌های جراحی و غیرجراحی، پیشنهاد شده است. علاوه بر این، تأثیر ترکیب دو روش تسریع و تأثیر تکرار همان فرآیند تسریع بر سرعت OTM6 بررسی شد.
لیزر درمانی با شدت کم (LLLT) یکی از رویکردهای غیرجراحی پیشنهادی برای تسریع OTM بوده است، اما در گزارش‌های مربوط به اثربخشی آن در این زمینه، نتایج متناقضی وجود داشته است، در حالی که اثرات مثبت7،8 و منفی9 مستند شده است. این نتایج متناقض را می‌توان با تفاوت در پارامترهای کاربرد لیزر مورد استفاده در هر مطالعه، از جمله نوع لیزر، روش کاربرد، طول موج، دوز تابش و زمان قرار گرفتن در معرض نور، توضیح داد، زیرا این پارامترها مستقیماً با نتایج بالینی کاربرد لیزر مرتبط هستند10.
از نظر روش‌های کاربرد، پروتکل‌های مختلف تابش لیزر برای تسهیل حرکت دندان گزارش شده‌اند. یکی از پروتکل‌های پرکاربرد شامل اعمال لیزر در روزهای 0، 3، 7، 14، 21 و 30 و تکرار همان توالی هر ماه است و این پروتکل توسط چندین نویسنده پذیرفته شده است11،12. برخی دیگر از یک رژیم جایگزین استفاده کرده‌اند که نسبتاً نزدیک به رژیم قبلاً شرح داده شده است و همچنین یکی از رویکردهای پرکاربرد است که در آن LILI در روزهای 0، 3، 7، 14 و سپس هر 15 روز تا پایان دوره مطالعه اعمال می‌شود.13. علاوه بر این، پروتکلی پیشنهاد شده است که شامل کاربرد هفتگی لیزر با شدت کم در طول دوره عقب بردن دندان نیش است. با این حال، عیب اصلی این پروتکل‌های مرسوم، میزان بالای بازخورد بیمار است که می‌تواند برای همه ناخوشایند باشد. بنابراین، پروتکل‌هایی که نیاز به ارجاع کمتر بیمار دارند، به عنوان مثال، شامل LILI 8 بار در ماه یا 15، 16، 17، 18 هر 3 هفته یکبار استفاده می‌شوند.
از آنجایی که نیروهای ارتودنسی به عنوان عامل بازسازی استخوان شناخته می‌شوند، ایجاد تغییرات التهابی پیش‌نیاز این فرآیند است که منجر به ناهم‌ترازی دندان‌ها می‌شود19. طبق مطالعات متعدد، یکی از راه‌های ارزیابی رویدادهای بیولوژیکی بالقوه در رباط پریودنتال، ارزیابی سطح سیتوکین‌ها در مایع شیار لثه (GCF) است. اینترلوکین-1β (IL-1β) یک سیتوکین بسیار فعال در متابولیسم استخوان است و یکی از قوی‌ترین سیتوکین‌ها در بافت پریودنتال اولیه OTM محسوب می‌شود. از آنجایی که بین سطح IL-1β و بقا، جوش خوردن و فعال شدن استئوکلاست‌ها همبستگی وجود دارد، IL-1β می‌تواند به عنوان یک نشانگر مهم برای محاسبه درجه حرکت ارتودنسی دندان در نظر گرفته شود که با کارایی بازسازی استخوان آلوئولار مرتبط است24.
بنابراین، هدف مطالعه ما ارزیابی و مقایسه اثرات NILT با رژیم‌های رایج مورد استفاده، از جمله فراوانی بالای استفاده در روزهای 0، 3، 7، 14 و سپس هر 2 هفته در مقایسه با استفاده هر 3 هفته بود. میزان عقب‌نشینی در سگ‌ها در تلاشی برای کاهش فراوانی فراخوان بیماران. علاوه بر این، سطح IL-1β در GCF با استفاده از دو پروتکل ارزیابی شد. فرضیه صفر مطالعه حاضر این است که هیچ تفاوتی در میزان عقب‌نشینی سگ با LILI با استفاده از دو پروتکل آزمایش وجود ندارد.
این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل‌شده با دو گروه موازی بود که هر کدام یک پروتکل LILI را آزمایش می‌کردند. هر گروه از طراحی دهانی تقسیم‌شده استفاده می‌کند، یک طرف گروه کنترل و طرف دیگر گروه مطالعه است.
این مطالعه شامل 20 بیمار 15 تا 20 ساله بود که نیاز به کشیدن درمانی دندان‌های پرمولر اول فک بالا و به دنبال آن عقب بردن دندان‌های نیش داشتند. محاسبات حجم نمونه بر اساس خطای آلفای 5٪ و توان مطالعه 80٪ انجام شد. این محاسبه بر اساس میانگین و انحراف معیار عقب بردن دندان‌های نیش در مطالعاتی است که در آنها دوشی-مهتا و بهاد-پاتیل7 از LILI در روزهای 0، 3، 7، 14 و هر 2 هفته پس از آن استفاده کردند (گروه A) و در مطالعات قمرالدین و همکاران. در 15 مطالعه، LILI هر 3 هفته یکبار اعمال شد (گروه B). تأیید اخلاقی از شورای اخلاق دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه اسکندریه، اسکندریه، مصر (IRB: 00010556-IORG: 0008839) اخذ شد. شماره کمیته اخلاق در نگارش مقاله 0111-01/2020 است. تأیید شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰. این کارآزمایی با عنوان «دو پروتکل لیزر کم‌توان برای ارزیابی سرعت انقباض در سگ‌ها» در ClinicalTrials.gov ثبت شده است. شماره ثبت کارآزمایی NCT04926389 است. تاریخ ثبت کارآزمایی ۱۵/۰۶/۲۰۲۱ در https://clinicaltrials.gov/ct2/show/NCT04926389 است. ثبت‌نام بیماران در این مطالعه از ۵ فوریه ۲۰۲۰ آغاز شد و در ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱ به پایان رسید.
بیماران از کلینیک ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه اسکندریه انتخاب شدند. افراد بر اساس معیارهای واجد شرایط بودن زیر غربالگری و ارزیابی شدند: سلامت عمومی، عدم ابتلا به بیماری مزمن، عدم درمان ارتودنسی قبلی، بهداشت دهان و دندان کافی و سلامت بافت‌های پریودنتال. به بیماران شرکت‌کننده و والدین آنها توضیح کامل و مفصلی از مراحل مطالعه ارائه شد و بنابراین، از هر یک از افراد مورد مطالعه رضایت آگاهانه اخذ شد. تمام مراحل تحقیق مطابق با دستورالعمل‌ها و قوانین مربوطه مندرج در بیانیه هلسینکی انجام شد.
قبل از شروع عقب بردن دندان نیش، 20 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه A یا گروه B (10 نفر در هر گروه) برای لیزر درمانی با شدت کم قرار گرفتند. تصادفی‌سازی با استفاده از یک فرآیند تصادفی‌سازی ساده با نسبت توزیع 1:1 انجام شد. جعبه‌ای حاوی بیست برگ کاغذ تا شده تهیه شد که روی ده برگ از آنها کلمات "گروه A" و روی ده برگ دیگر کلمات "گروه B" حک شده بود. از هر شرکت‌کننده خواسته شد تا یک تکه کاغذ تا شده را از یک جعبه انتخاب کند و آن را به یکی از دو گروه اختصاص دهد. همین روش دوباره در هر گروه تکرار شد و یک طرف قوس فک بالا به عنوان "آزمایش" و طرف مقابل به عنوان "کنترل" در یک طرح split-mouth تعیین شد.
علاوه بر سوابق معمول ارتودنسی (عکس‌های داخل دهانی و خارج دهانی، رادیوگرافی‌ها و قالب‌های دندانی)، افرادی که برای درمان ارتودنسی ثابت آماده شده بودند، با جمع‌آوری سوابق پزشکی و دندانپزشکی خود ثبت نام شدند. همچنین از بیماران خواسته شد که تمیز کردن و پولیش کامل دهان را انجام دهند و به دنبال آن آموزش بهداشت دهان و دندان مناسب (استفاده از مسواک، نخ دندان و برس‌های بین دندانی) را ببینند.
تثبیت فک بالا و پایین با دستگاه‌های سیم مستقیم Roth (Mini 2000؛ Ormco، ایالات متحده آمریکا) با شیارهای 0.022 اینچ (0.028 اینچ) در تمام بیماران ثبت‌شده تثبیت شد، که در آن روش تثبیت برای هر دو گروه استاندارد شده و توسط یک اپراتور تعیین شد. . متعاقباً، بیمار برای کشیدن دندان پرمولر اول فک بالا ارجاع داده شد تا زمان کافی برای بهبود حفره پس از کشیدن دندان وجود داشته باشد، قبل از اینکه تقریباً 2 ماه پس از کشیدن دندان، کشیدن دندان شروع شود. سپس تراز کردن شروع می‌شود و تراز کردن زمانی کامل می‌شود که یک سیم فولادی ضد زنگ 0.016 اینچ در 0.022 اینچ بتواند به صورت غیرفعال در تمام دندان‌های فک بالا قرار گیرد.
قبل از شروع عقب بردن دندان نیش، دندان‌های پرمولر دوم و مولر اول فک بالا با یک سیم هشتی شکل ۰.۰۰۹ اینچی در سمت آزمایش و کنترل هر دو گروه به هم متصل شدند. علاوه بر این، دندان‌های پیشین فک بالا به همان روش بخش خلفی به هم بسته می‌شوند تا به تثبیت و جلوگیری از جدا شدن احتمالی آنها کمک شود.
عقب بردن دندان نیش در گروه‌های A و B با استفاده از فنرهای مارپیچی بسته نیکل-تیتانیوم (NiTi) (Ormco، ایالات متحده آمریکا)، هم در سمت آزمایش و هم در سمت کنترل، که بین قلاب‌های براکت‌های نیش و قلاب‌های روی کانال مولر کشیده شده بودند، با نیروی ۱۵۰ گرم توسط دینامومتر (Morelli، برزیل) اندازه‌گیری شد.
یک لیزر دیودی (Wiser؛ Doctor Smile-Lambda Spa، برندول، ایتالیا) به عنوان یک لیزر با شدت کم استفاده شد که تابش مادون قرمز با طول موج 980 نانومتر و توان خروجی 100 میلی وات را در حالت پیوسته ساطع می‌کرد. یک فیبر موج صفحه‌ای (AB 2799؛ Doctor Smile-Lambda Spa، برندولا، ایتالیا) برای توزیع یک نقطه پرتو 1 سانتی‌متر مربعی با نوک صاف استفاده شد و نوک فیبر در امتداد قوس فک بالا در یک سوم میانی فک بالا و ریشه دندان نیش در سمت آزمایش (طبق دستورالعمل سازنده، حداقل 1.5 سانتی‌متر در صورت عدم فوکوس) به مدت 8 ثانیه قرار گرفت (شکل 1). چگالی انرژی کل اعمال شده در هر قسمت 8 ژول بر سانتی‌متر مربع (1 ژول بر سانتی‌متر مربع در ثانیه) بود. پارامترهای لیزر مورد استفاده در جدول 1 نشان داده شده است. قبل از استفاده از لیزر اقدامات احتیاطی انجام شد و هم بیمار و هم اپراتور از عینک‌های محافظ ارائه شده توسط سازنده، بسته به طول موج مورد استفاده، استفاده کردند.
نوک فیبر طبق دستورالعمل سازنده در فاصله ۱.۵ سانتی‌متری از ریشه دندان نیش فک بالا در سمت مورد آزمایش نگه داشته شد.
در هر دو گروه از تکنیک split-mouth استفاده شد و هر شرکت‌کننده به صورت تصادفی در یک طرف قوس فک بالا و در طرف مقابل به عنوان گروه کنترل، LILI دریافت کرد. در گروه A، افراد در روزهای 0، 3، 7، 14 و سپس هر 2 هفته یکبار LILT دریافت کردند، در حالی که در گروه B، هر 3 هفته یکبار در سمت آزمایش برای کل دوره مطالعه (12 هفته) LILT اعمال شد. پرتو لیزر نیز به صورت غیرفعال در سمت کنترل هر دو گروه ثابت شد و به عنوان بخشی از فرآیند کورسازی بیماران ثبت نام شده، اثر دارونما را ایجاد کرد. با توجه به ماهیت مداخله در این مرحله، نمی‌توان اپراتور را فریب داد.
قبل از جمع‌آوری نمونه، هر دو طرف دندان‌های نیش فک بالا با سواب پنبه‌ای تمیز شدند، با رترکتورهای خودنگهدار، ساکشن و رول‌های پنبه‌ای ایزوله شدند و سپس به مدت 5 ثانیه به آرامی در هوا خشک شدند. نمونه‌ها از شکاف‌های دیستال دندان‌های نیش فک بالا با استفاده از نوارهای کاغذی فیلتر استاندارد (واتمن، میدستون، انگلستان) گرفته شده و به اندازه‌های استاندارد 2 × 10 میلی‌متر مربع برش داده شدند. هر نوار را به آرامی داخل شکاف قرار دهید تا زمانی که کمی مقاومت احساس کنید، سپس آن را به مدت 60 ثانیه در حالی که آب‌بندی مناسب را حفظ می‌کنید، در جای خود بگذارید (شکل 2). پس از برداشتن، نوارهای جدید هر 1 دقیقه قرار داده شدند تا 4 نوار در هر محل به دست آید. همچنین اقداماتی برای جلوگیری از آسیب مکانیکی به شیار لثه انجام شد. نمونه‌های آلوده به بزاق یا خون را دور ریخته و نمونه‌های جدید جمع‌آوری کنید. نمونه‌های مایع شیار لثه‌ای (GCF) در ابتدا (قبل از شروع عقب رفتن دندان نیش)، از شیارهای انتهایی دندان نیش در گروه‌های A و B، در سمت آزمایش و کنترل، به جز روزهای ۷، ۱۴ و ۲۱، گرفته شد.
قالب‌گیری آلژینات (Ca37؛ Cavex، هارلم، هلند) قبل از عقب بردن دندان نیش انجام شد و هر 3 هفته در طول مطالعه 12 هفته‌ای در هر ویزیت تکرار شد. در هر ویزیت، سیم و فنرهای مارپیچی برداشته شدند، یک قالب آلژینات گرفته شد و جرم‌گیری انجام شد. سپس مدل دندان تراش داده شد و نام، شماره و تاریخ بیمار روی آن علامت‌گذاری شد. سپس مدل گچی اسکن شد (اسکنر آزمایشگاهی inEos X5 CAD/CAM؛ Dentsply Sirona، پنسیلوانیا، ایالات متحده آمریکا) تا یک تصویر دیجیتال سه‌بعدی (3D) از مدل دندان ایجاد شود. اندازه‌گیری‌های لازم با استفاده از نرم‌افزار AutoCAD نسخه 2013 (AutoCAD؛ Autodesk، ایالات متحده آمریکا) انجام شد. پزشکان در زمان اندازه‌گیری‌ها از طرف‌های آزمایش و کنترل بی‌اطلاع بودند تا از سوگیری غیرمنطقی جلوگیری شود و یک بررسی قابلیت اطمینان درون محقق با اندازه‌گیری‌های مکرر توسط همان اپراتور یک هفته بعد برای بررسی خطاهای اندازه‌گیری انجام شد. خطای اندازه‌گیری تخمینی 6٪ است.
چندین نقطه عطف روی گچ دندانی یافت شد، از جمله درز میانی کام، نقاط میانی چین‌های سوم چپ و راست، و کاسپ‌های دندان‌های نیش چپ و راست فک بالا. خط عمودی از نقاط میانی چین‌های سوم چپ و راست و برآمدگی‌های دندان‌های نیش چپ و راست فک بالا تا درز میانی کام امتداد دارد. اندازه‌گیری‌های قدامی-خلفی بین خط نیش دو طرفه و خط چین سوم برای ارزیابی عقب رفتن دندان نیش انجام شد (شکل‌های ۳، ۴).
نقاط عطف را روی تصاویر اسکن شده از مدل‌های دندانی پیدا کنید تا عقب‌رفتگی دندان نیش را اندازه‌گیری کنید. (1). درز میانی کام. (b، d). به ترتیب برجستگی‌های دندان نیش چپ و راست فک بالا. (c، e). خطوط مربوط به انتهای داخلی چین سوم چپ و راست.
پس از برداشتن از شکاف لثه، گروه‌هایی از چهار نوار کاغذ صافی که از یک مکان جمع‌آوری شده بودند، در لوله‌های اپندورف (Capp، دانمارک) حاوی ۱۰۰ میکرولیتر محلول نمکی بافر فسفات قرار داده شدند. لوله‌های اپندورف مهر و موم و برچسب‌گذاری شدند و نمونه‌ها بلافاصله با استفاده از سانتریفیوژ (Hettich Universal 320R BC-HTX320؛ GMI، MN، ایالات متحده آمریکا) به مدت ۱۰ دقیقه با سرعت ۳۰۰۰ دور در دقیقه سانتریفیوژ شدند تا نمونه‌های GCF از نوارها جدا شوند. لوله‌های اپندورف تا زمان تجزیه و تحلیل بیوشیمیایی در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. تجزیه و تحلیل سطوح IL-1β با استفاده از روش ایمونوسوربنت متصل به آنزیم (ELISA؛ Cloud-Clone، Howe، ایالات متحده آمریکا) انجام شد. غلظت IL-1β با مقایسه چگالی نوری (OD) نمونه‌های به‌دست‌آمده با منحنی استاندارد تعیین شد و بر این اساس معادله رگرسیون خطی منحنی استاندارد محاسبه شد. در نهایت، نتایج مربوط به سطوح IL-1β بر حسب pg/ml/60 s25 ارائه شده است. فلوچارت طرح مطالعه در شکل 5 نشان داده شده است که خلاصه‌ای از روش مطالعه را نشان می‌دهد.
تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از IBM SPSS برای ویندوز نسخه 23.0 (IBM; Armonk, NY, USA) انجام شد. همه متغیرهای کمی توزیع نرمال داشتند و میانگین، انحراف معیار (SD) و فاصله اطمینان 95% (CI) محاسبه و از آزمون‌های پارامتری استفاده شد. متغیرهای کمی (جمع شدن سگ و سطح IL-1β) بین دو گروه مورد مطالعه با استفاده از آزمون‌های t مستقل مقایسه شدند، در حالی که مقایسه بین سمت لیزر و کنترل در هر گروه با استفاده از آزمون‌های t زوجی انجام شد. جمع شدن سگ و سطح IL-1β در زمان‌های مختلف در هر گروه به طور جداگانه با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و به دنبال آن مقایسه جفتی چندگانه با استفاده از سطوح معنی‌داری تعدیل‌شده Bonferroni مقایسه شدند. سطح معنی‌داری 0.05>p در نظر گرفته شد. سطح معنی‌داری 0.05>p در نظر گرفته شد. Значимость была установлена ​​при значении p <0,05. سطح معنی‌داری 0.05>p در نظر گرفته شد.显着性设定为p 值< 0.05.显着性设定为p值< 0.05. Значимость была установлена ​​на уровне p <0,05. سطح معنی‌داری 0.05>p در نظر گرفته شد.
در طول دوره مطالعه، هیچ آزمودنی نه در دوره قبل از مداخله و نه در طول دوره باقیمانده مطالعه، از مطالعه خارج نشد. هر 20 آزمودنی که در ابتدا استخدام شده بودند، کل دوره مطالعه 12 هفته‌ای (10 آزمودنی در هر گروه) را به پایان رساندند. روند بیمار برای کل آزمایش در شکل 6 با استفاده از نمودار جریان CONSORT نشان داده شده است. داده‌های جمعیت‌شناختی برای آزمودنی‌های ثبت‌نام‌شده در گروه‌های A و B در جدول 2 ارائه شده است. هیچ موردی از پرولاپس در مدل‌های مطالعه که هر سه هفته یکبار برای اندازه‌گیری عقب‌نشینی سگ انجام می‌شد، وجود نداشت. علاوه بر این، تمام نمونه‌های GCM دریافتی با دقت پردازش و تجزیه و تحلیل شدند.
میزان عقب رفتن دندان نیش فک بالا در زمان‌های مختلف، در جدول 3، در هر دو گروه A و B، شرح داده شده است. در گروه A، بیشترین میانگین مسافت طی شده توسط دندان نیش فک بالا (± انحراف معیار) در هفته سوم، در سمت لیزر 1.18 (± 0.04) میلی‌متر و در سمت کنترل 0.85 (± 0.04) میلی‌متر گزارش شده است که تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار است (p < 0.001). میزان عقب رفتن دندان نیش فک بالا در زمان‌های مختلف، در جدول 3، در هر دو گروه A و B، شرح داده شده است. در گروه A، بیشترین میانگین مسافت طی شده توسط دندان نیش فک بالا (± انحراف معیار) در هفته سوم، در سمت لیزر 1.18 (± 0.04) میلی‌متر و در سمت کنترل 0.85 (± 0.04) میلی‌متر گزارش شده است که تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار است (p < 0.001). Величина ретракции верхнечелюстного клыка в разные моменты времени описана в таблице 3 для обеих گروهп А и В. در گروه 1.18 (± 0.04) میلی‌متر در لایزر و 0,85 (± 0,04) میلی‌متر در стороне کنترلя, при этом разница между ними статистически значима (p < 0,001). میزان عقب رفتن دندان نیش فک بالا در مقاطع زمانی مختلف در جدول 3 برای هر دو گروه A و B شرح داده شده است. در گروه A، طولانی‌ترین میانگین مسافت طی شده توسط دندان نیش فک بالا در هفته سوم، 1.18 (± انحراف معیار) میلی‌متر در سمت لیزر و 0.85 (± 0.04) میلی‌متر در سمت کنترل است، در حالی که تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار است (p < 0.001).برای گروه‌های A و B، میزان عقب رفتن کانین فک بالا در مقاطع زمانی مختلف در جدول 3 شرح داده شده است.在A 组中,上颌尖牙移动的最大平均距离(± SD) 在第3 周报告为激光侧为1.18±1.04 mm,对照侧为0.85 (±0.04) mm,两者之间的差异具有统计学意义(p <0.001).在 a 组 中 , 上 颌 移动 的 最 大 距离 距离 距离 在 在 第 3 周 报告 为1 为1 0.04) میلی‌متر، 0.85 (0.04 ±) میلی‌متر، 两 之间 的 具有 具有具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有 具有具有 具有 具有统计学意义(p <0.001). این گروه 0,85 (± 0,04) میلی‌متر در 0,001 p < . در گروه A، حداکثر میانگین فاصله (± انحراف معیار) حرکت کانین فک بالا در هفته سوم، 1.18 (± 0.04) میلی‌متر در سمت لیزر و 0.85 (± 0.04) میلی‌متر در سمت کنترل بود، که تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < 0.001). با این حال، میانگین میزان حرکت دندان در هفته ششم در هر دو سمت لیزر و کنترل کاهش یافت، سپس به تدریج در هفته‌های نهم و دوازدهم افزایش یافت، به طوری که میزان حرکت دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل (p < 0.001) در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بیشتر بود. با این حال، میانگین میزان حرکت دندان در هفته ششم در هر دو سمت لیزر و کنترل کاهش یافت، سپس به تدریج در هفته‌های نهم و دوازدهم افزایش یافت، به طوری که میزان حرکت دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل (p < 0.001) در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بیشتر بود.با این حال، میانگین میزان جابجایی دندان در هفته ۶ در هر دو سمت لیزر و کنترل کاهش یافت و سپس به تدریج در طول هفته‌های ۹ و ۱۲ افزایش یافت، به طوری که میزان جابجایی دندان در سمت لیزر به طور قابل توجهی بیشتر از گروه کنترل بود.стороны (p < 0,001) در همه زمانهای. سمت (p < 0.001) در همه زمان‌ها.然而,激光侧和对照侧的平均牙齿移动量在第6 周下降,然后在第9 嬨12和周后逐渐增加,与对照相比,激光侧的牙齿移动量明显更高侧(p < 0.001),在所有时间点.然而 , 激光 侧 和 对照 侧 的 牙齿 移动量 在 第 6 周 下降 , 然后 第 第12 周 逐渐 增加 , 与 对照 相比 的 移动量 明显 更 高侧 (p <0.001 ), 的 移动量 明显 更 高侧 (p <0.001 ) Однако среднее количество движений зубов на стороне лазера و کنترلьной стороне уменьшилось на 6-й неделе, а затем постепенно увеличилось через 9 و 12 недель, а количество движений зубов на стороне лазера стороной (p <0,001) در همه لحظه های زمانی. با این حال، میانگین تعداد حرکات دندان در سمت لیزر و سمت کنترل در هفته 6 کاهش یافت و سپس به تدریج پس از 9 و 12 هفته افزایش یافت و تعداد حرکات دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل (p <0.001) در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بیشتر بود. میزان کل جابجایی دندان (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای، در سمت لیزر با ۴.۴۵ (± ۰.۱۳) میلی‌متر، در مقایسه با سمت کنترل که ۳.۱۶ (± ۰.۱۴) میلی‌متر بود، به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < ۰.۰۰۱). میزان کل جابجایی دندان (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای، در سمت لیزر با ۴.۴۵ (± ۰.۱۳) میلی‌متر، در مقایسه با سمت کنترل که ۳.۱۶ (± ۰.۱۴) میلی‌متر بود، به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < ۰.۰۰۱). مقدار قابل توجهی تغییر شکل (± SD) برای 12-نفرادی دوره - 4,45 (± 0,13) میلی متر در طول دوره с контрольной стороной, которая составляла 3,16 (± 0,14) mm (p < 0,001). میزان کل جابجایی دندان (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای، در سمت لیزر، ۴.۴۵ (± ۰.۱۳) میلی‌متر، در مقایسه با سمت کنترل که ۳.۱۶ (± ۰.۱۴) میلی‌متر بود، به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < ۰.۰۰۱).在为期12 周的研究期间,激光侧的牙齿移动总量(± SD) 显着更高,为4.43) ± 0. mm,而对照组为3.16 (± 0.14) mm (p <0.001)».在为期12 周的研究期间,激光侧的牙齿的牙齿纻动总量(± SD) 显着更高40,5±4.15 mm,而对照组40人3.16 (±0.16) (±0.16) (±0.16) (±0.16 (±0.16) (±0.16) (±0.16) در دوره 12-نخستین دوره исследования общее премещение zubov (± SD) بیشتر در لایزر و تشکیل 4,45 (± 0,13) мм по сравнению с 3,16 (± 0,14) میلی متر در گروه کنترلی (p < 0,001). در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای، کل حرکت دندان (± انحراف معیار) در سمت لیزر به طور قابل توجهی بالاتر و برابر با ۴.۴۵ (± ۰.۱۳) میلی‌متر در مقایسه با ۳.۱۶ (± ۰.۱۴) میلی‌متر در گروه کنترل بود (p < ۰.۰۰۱).
در گروه B، الگوی مشابهی با آنچه در گروه A نشان داده شد، دنبال شد، به طوری که مقادیر حرکت دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بالاتر ثبت شد (p < 0.001). در گروه B، الگوی مشابهی با آنچه در گروه A نشان داده شد، دنبال شد، به طوری که مقادیر حرکت دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بالاتر ثبت شد (p < 0.001). | برای ثبت نام در لایزر، در هر لحظه (p < 0,001). گروه B الگوی مشابهی با گروه A نشان داد، به طوری که مقادیر حرکت دندان ثبت شده در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.001).在B 组中,遵循与A组相似的模式,与所有时间点的对照侧相比,激光侧记录的牙齿移动值昜0.001 ). <0.00 در گروه B، با آنالوگهای در گروه A، برای ثبت نام، نشانه های مربوط به زوبوв были значительно выше на стороне лазера по сравнению с контрольной стороной во все моменты времени (p < 0,001). در گروه B، مشابه گروه A، مقادیر ثبت شده حرکت دندان در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل در تمام مقاطع زمانی به طور قابل توجهی بالاتر بود (p < 0.001).پس از ۳ هفته، حداکثر حرکت دندان (± انحراف معیار) با مقدار ۱.۱۴ (± ۰.۰۴) میلی‌متر در سمت لیزر و ۰.۸۷ (± ۰.۰۳) میلی‌متر در سمت کنترل ثبت شد. متعاقباً، میزان حرکت دندان در هفته ششم کاهش و سپس به تدریج افزایش یافت. میزان کل عقب رفتن دندان نیش (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای در سمت لیزر و کنترل به ترتیب ۴.۳۵ (± ۰.۱۲) میلی‌متر و ۳.۱۰ (± ۰.۰۶) میلی‌متر بود و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < ۰.۰۰۱). میزان کل عقب رفتن دندان نیش (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای در سمت لیزر و کنترل به ترتیب ۴.۳۵ (± ۰.۱۲) میلی‌متر و ۳.۱۰ (± ۰.۰۶) میلی‌متر بود و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < ۰.۰۰۱).کل عقب رفتن دندان نیش (± انحراف معیار) در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای در سمت لیزر و کنترل به ترتیب ۴.۳۵ (± ۰.۱۲) میلی‌متر و ۳.۱۰ (± ۰.۰۶) میلی‌متر بود و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود.(р < 0.001). (0.001 > p).在为期12 周的研究期间,激光侧和对照侧的犬齿回缩总量(± SD) 分别±为4.35±4.35 میلی متر 0.06) mm,它们之间的差异具有统计学意义(p <0.001)».在 为期 12 周 的 研究 , 激光 侧 和 对照侧 的 回缩 总量 总量 总量 总± 分 4 (± 4. sd) 0.12) میلی متر 3.10 (0.06 ±) میلی متر , 之间 的 差异 具有 统计学 意义 (p (p <0.001)». در течение 12-نخستین دوره исследования общая (± SD) راکتیای کلیدی بر روی لایزر ستاره و کنترلی استرونه تشکیل شده است 4,35 (± 0,12) میلی متر و 3,10 (± 0,06) мм соответственно, и разница была статистически значимой (p < 0,001). در طول دوره مطالعه ۱۲ هفته‌ای، کل (± انحراف معیار) عقب رفتن دندان نیش در سمت لیزر و سمت کنترل به ترتیب ۴.۳۵ (± ۰.۱۲) میلی‌متر و ۳.۱۰ (± ۰.۰۶) میلی‌متر بود و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود (p < ۰.۰۰۱). .جدول ۴ مقایسه میزان عقب رفتن کانین در زمان‌های مختلف بین سمت لیزر و سمت کنترل در هر گروه مطالعه را نشان می‌دهد.
اگرچه میزان عقب رفتن دندان نیش توسط لیزر در گروه A در تمام مقاطع زمانی بیشتر از گروه B بود، اما این تفاوت در مقایسه با گروه B از نظر آماری معنی‌دار تلقی نشد (0.08-0.55 = p). با توجه به درصد افزایش (± انحراف معیار) در عقب رفتن دندان نیش که با هر پروتکل حاصل شد، پروتکل مورد استفاده در گروه A به میزان 40.78 (± 4.81) درصد افزایش یافت، در حالی که پروتکل مورد استفاده در گروه A در گروه B به میزان 40.22 (± 4.80) درصد افزایش یافت. با این حال، اگرچه این درصد در گروه A کمی بیشتر از گروه B بود، اما تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار نبود (0.82 = p). علاوه بر این، مشخص شد که ماهیت حرکت دندان‌ها در هر دو گروه نسبتاً یکسان است (شکل 7).
عقب بردن دندان نیش جانبی با لیزر (میلی‌متر) در مقاطع زمانی مختلف در هر دو گروه مطالعه طی دوره ۱۲ هفته‌ای مطالعه.
جدول 5 سطح IL-1β را در گروه‌های A و B در تمام نقاط زمانی اندازه‌گیری شده در سمت لیزر و کنترل نشان می‌دهد. در گروه A، تفاوت بین سمت لیزر و سمت کنترل در ابتدا برای مقادیر IL-1β معنی‌دار نبود (0.56 = p). بالاترین سطح IL-1β (± انحراف معیار) در روز 7 در هر دو سمت لیزر و کنترل، با مقادیر 0.152 (± 0.004) pg/ml/60 s و 0.127 (± 0.004) pg/ml/60 s ثبت شد و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < 0.001). بالاترین سطح IL-1β (± انحراف معیار) در روز 7 در هر دو سمت لیزر و کنترل، با مقادیر 0.152 (± 0.004) pg/ml/60 s و 0.127 (± 0.004) pg/ml/60 s ثبت شد و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < 0.001).بالاترین سطح IL-1β (± انحراف معیار) در روز 7 در هر دو سمت لیزر و کنترل با مقادیر 0.152 (± 0.004) pg/mL/60 s و 0.127 (± 0.004) pg/mL ثبت شد./60 с соответственно, а разница между ними была статистически значимой (p < 0,001). به ترتیب /60 ثانیه، و تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (p < 0.001).在第7 天,激光侧和对照侧均记录到最高水平的IL-1β (± SD),值为0.152 (± 0.004 ± 0.004 ps) 0.004) pg/ml/60 s,它们之间的差异具有统计学意义(p <0.001).在第7 天,激光侧和对照侧均记录到最高水平的IL-1β (± SD),值为0.152 (± 0.004 ± 0.004 ps) 0.004) pg/ml/6 p <0.001).در روز هفتم، بالاترین سطح IL-1β (± انحراف معیار) در هر دو سمت لیزر و کنترل با مقادیر 0.152 (± 0.004) pg/mL/60 s و 0.127 (± 0.004) pg/mL/60 s ثبت شد.Разница между ними была статистически значимой (p < 0,001). تفاوت بین آنها از نظر آماری معنی‌دار بود (0.001>p). پس از آن، در روزهای ۱۴ و ۲۱، کاهش تدریجی سطح IL-1β در هر دو سمت لیزر و کنترل گزارش شده است، به طوری که مقادیر در سمت لیزر به طور قابل توجهی بالاتر از سمت کنترل بوده است (p < 0.001). پس از آن، در روزهای ۱۴ و ۲۱، کاهش تدریجی سطح IL-1β در هر دو سمت لیزر و کنترل گزارش شده است، به طوری که مقادیر در سمت لیزر به طور قابل توجهی بالاتر از سمت کنترل بوده است (p < 0.001). IL-1b در 14 و 21 روز، تاک و بر روی اینترونه کنترلی، برای اینترونه بررسی شد. значения на стороне лазера были значительно выше، чем на стороне کنترلя (p <0,001). پس از آن، کاهش تدریجی سطح IL-1β در روزهای 14 و 21 در هر دو سمت لیزر و کنترل گزارش شد، به طوری که مقادیر در سمت لیزر به طور قابل توجهی بالاتر از سمت کنترل بود (p<0.001). .此后,在第14 天和第21 天,激光和对照侧的IL-1b水平逐渐下降,激光侧的值显着高于对照侧的值(p <0.001)".此后,在第14 天和第21 天,激光和对照侧的IL-1b水平逐渐下降,激光侧的值显着高于对照侧的值( پس از آن در 14-й و 21-й дни در 14-й و 21-й дни уровни IL-1b بود که به سرعت در لایزر و در کنترل بود، برای این موضوع مهم بود. значительно выше, чем на стороне контроля (p < 0,001). پس از آن، در روزهای چهاردهم و بیست و یکم، سطح IL-1β به تدریج در سمت لیزر و در گروه کنترل کاهش یافت، در حالی که مقادیر در سمت لیزر به طور قابل توجهی بالاتر از سمت کنترل بود (p < 0.001).
در گروه B، الگوی مشابهی در گروه A با توجه به سطوح IL-1β مشاهده شد، با تفاوت‌های جزئی که در ابتدا بین دو طرف لیزر و کنترل مشاهده شد (0.02 = p). پس از 7 روز، اوج سطح IL-1β (± انحراف معیار) در هر دو طرف به دست آمد، با 0.139 (± 0.004) pg/ml/60 s در سمت لیزر و 0.122 (± 0.003) pg/ml/60 s در سمت کنترل، که مقادیر سمت لیزر از نظر آماری بالاتر در نظر گرفته شد (p < 0.001). پس از ۷ روز، اوج سطح IL-1β (± انحراف معیار) در هر دو طرف به دست آمد، با ۰.۱۳۹ (± ۰.۰۰۴) pg/ml/60 s در سمت لیزر و ۰.۱۲۲ (± ۰.۰۰۳) pg/ml/60 s در سمت کنترل، که مقادیر در سمت لیزر از نظر آماری بالاتر در نظر گرفته شد (p < 0.001).پس از ۷ روز، سطح اوج IL-1β (± انحراف معیار) در هر دو طرف به دست آمد: ۰.۱۳۹ (± ۰.۰۰۴) pg/ml/60 s در سمت لیزر و ۰.۱۲۲ (± ۰.۰۰۳) pg/ml/60 s.на контрольной стороне, при этом значения на стороне лазера считались статистически более высокими (p < 0,001). در سمت کنترل، در حالی که مقادیر در سمت لیزر از نظر آماری بالاتر در نظر گرفته شدند (p < 0.001). 7天后,两侧达到IL-1β水平峰值(±SD),激光侧为0.139(±0.004)pg/ml/60 s,激光侧为0.122(±0.003)pg/ml/60 s在控制侧,激光侧的值在统计上更高(1p < 7 天 后 两 侧 达到 达到 il-1β , 侧 为 0.122 (((0.003) pg/ml/60 s 在 侧 激光激光 激光 , , , , , , , , ,پس از 7 روز، سطح اوج IL-1β (±SD) در هر دو طرف به دست آمد: 0.139 (±0.004) pg/ml/60 s در سمت لیزر و 0.122 (±0.003) pg/ml/60 s در سمت کنترل., lazer Значения на стороне были статистически выше (p < 0,001). مقادیر لیزر در هر طرف از نظر آماری بالاتر بود (p < 0.001).سطح IL-1β متعاقباً در روزهای 14 و 21 به تدریج در هر دو طرف کاهش یافت و سطوح ثبت شده در سمت لیزر در مقایسه با سمت کنترل در هر دو نقطه زمانی به طور قابل توجهی بالاتر بود (0.001-0.002 = p). مقایسه سطح IL-1β در نقاط زمانی مختلف بین سمت لیزر و سمت کنترل در هر گروه مطالعه در جدول 6 شرح داده شده است.
هنگام مقایسه سطح IL-1β بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت غیرمعنی‌داری در سمت لیزر در ابتدا ثبت شد (p = 0.96). در روزهای هفتم و چهاردهم، تفاوت‌های آماری معنی‌داری بین سمت‌های لیزر شده در هر دو گروه ثبت شد، که مقادیر بالاتر متعلق به سمت‌های لیزر شده در گروه A بود (p < 0.001). در روزهای هفتم و چهاردهم، تفاوت‌های آماری معنی‌داری بین سمت‌های لیزر شده در هر دو گروه ثبت شد، که مقادیر بالاتر متعلق به سمت‌های لیزر شده در گروه A بود (p < 0.001). در 7-й и 14-й дни برای ثبت نام статистически در گروه A (r < 0,001). در روزهای 7 و 14، تفاوت آماری معنی‌داری بین سمت‌های لیزر شده در هر دو گروه وجود داشت، و مقادیر بالاتر متعلق به سمت‌های لیزر شده در گروه A بود (0.001>p).在第7 天和第14 天,两组激光侧的差异有统计学意义,A 组激光侧的值0光侧的值0 A در 7 و 14 روز разница между двумя группами در گروه A (p < 0,001). در روزهای 7 و 14، تفاوت بین دو گروه در سمت لیزر از نظر آماری معنی‌دار بود، و مقادیر بالاتر در سمت لیزر در گروه A مشاهده شد (0.001>p).پس از 21 روز، تفاوت معنی‌داری بین دو گروه وجود نداشت (0.26 = p). سطح IL-1β در هر دو گروه ویژگی یکسانی داشت و در روز هفتم به حداکثر رسید و در روزهای چهاردهم و بیست و یکم به تدریج کاهش یافت (شکل 8).
هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی و مقایسه تأثیر LILR بر عقب‌نشینی سگ با استفاده از پروتکلی شامل تابش لیزر با فرکانس بالا در روزهای 0، 3، 7، 14 و هر 2 هفته پس از آن (گروه A) با جدیدترین بیماران وارد شده بود. در مقایسه با رژیمی که در آن تابش لیزر در فواصل 3 هفته‌ای انجام می‌شد (گروه B)، تعداد کمتری از بیماران به بیمارستان مراجعه کردند. چه یک پروتکل عمومی با فرکانس بالا7،13،26 باشد و چه یک پروتکل 3 هفته‌ای15،17،18، هر دو پروتکل در مقالات شرح داده شده‌اند. بر اساس نتایج ارائه شده در مطالعه حاضر، فرضیه صفر رد نشد و از طریق اعمال دو پروتکل مورد مطالعه، تعداد نسبتاً برابری از حرکات سگ حاصل شد.
طرح مطالعه‌ی حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل‌شده (RCT) است. RCTها استاندارد طلایی برای ارزیابی اثرات یک مداخله محسوب می‌شوند27. همچنین از تکنیک split-mouth استفاده شد که مزیت اصلی آن حذف تنوع بین آزمودنی‌ها است، به طوری که هر بیمار به عنوان کنترل‌کننده‌ی خود عمل می‌کند و در نتیجه تعداد شرکت‌کنندگان مورد نیاز کاهش می‌یابد.
همه افراد مورد مطالعه در این مطالعه نیاز به کشیدن دندان پرمولر اول فک بالا و به دنبال آن عقب کشیدن دندان نیش به عنوان بخشی از درمان ارتودنسی داشتند. از آنجایی که کشیدن دندان می‌تواند با افزایش فعالیت نشانگرهای التهابی، میزان RTM را تغییر دهد، که به نوبه خود می‌تواند اثر LILT را بپوشاند و هنگام استفاده از لیزر، خوانش‌های کاذب از سطح IL-1β ایجاد کند، درمان کشیدن دندان قبل از درمان انجام شد که نتیجه خوبی داشت. محلول استخراج حفره التیام‌بخش، زمان کافی را فراهم می‌کند و بر اثرات پدیده شتاب منطقه‌ای غلبه می‌کند28. این احتیاط همچنین توسط برخی از نویسندگان،11 که با اندازه‌گیری سطح نشانگرهای زیستی مانند IL-1β و فاکتور رشد تبدیل‌کننده β1 (TGF-β1) در GCF، تأثیر LILT را بر میزان OTM در طول عقب کشیدن در سگ‌ها بررسی کردند، انجام شده است.
نوع لیزر مورد استفاده در این مطالعه، لیزر نیمه‌هادی دیودی بود که طبق توصیه‌های سازنده برای تحریک زیستی بهینه، در طول موج 980 نانومتر استفاده شد. این را می‌توان با این واقعیت توضیح داد که هرچه طول موج لیزر (650-1200 نانومتر) بلندتر باشد، بافت عمیق‌تر نفوذ می‌کند29. با این حال، این طول موج توصیه شده در چندین مطالعه دیگر نیز استفاده شده است و اثرات شتاب مثبت 8.30 و اثرات منفی 14 را ایجاد کرده است.
یکی دیگر از عوامل مهم مؤثر بر اثربخشی درمان LILI و تحریک زیستی، دوز یا چگالی انرژی است. هنگام بررسی متون، مشخص شد که ناهمگونی زیادی در دوز انرژی LILI برای تسریع GTM وجود دارد. برخی از نویسندگان نتایج مثبتی را هنگام استفاده از چگالی‌های انرژی پایین از 0.7131، 532.33، 7.514 تا 8 ژول بر سانتی‌متر مربع گزارش می‌دهند، در حالی که سایر محققان نیز تأثیر LILR را بر سرعت GTM در چگالی‌های انرژی بالاتر، به عنوان مثال، 25 ژول بر سانتی‌متر مربع، گزارش می‌دهند. در کار حاضر، دوز انرژی لیزر کم‌توان 8 ژول بر سانتی‌متر مربع با یک بار تابش به ریشه دندان نیش فک بالا به مدت 8 ثانیه با استفاده از یک نوک سر صاف برای توزیع نقطه پرتو 1 سانتی‌متر مربع، اعمال شد. همبستگی مستقیمی بین اندازه پرتو و عمق نفوذ لیزر وجود دارد که به نوبه خود استفاده از هندپیس‌های سر صاف را در این مطالعه توجیه می‌کند29،37. همان پروتکل تک کاربردی با اندازه نقطه پرتو بزرگ با تنظیم و ترازبندی ۸ و عقب بردن کانین ۳۸ انجام می‌شود.
IL-1β به عنوان یک سیتوکین پیش التهابی مهم در شروع OTM شناخته شده است و به عنوان نشانگر تحلیل استخوان در نظر گرفته می‌شود. بنابراین، سطح IL-1β در چندین مطالعه با استفاده از لیزر11،39،40 در تلاش برای تعیین همبستگی آنها ارزیابی شده است. در آزمایش فعلی، سطح IL-1β در GCF در سمت آزمایش و کنترل هر گروه با اعمال دو رژیم مختلف LILI در روزهای 0، 7، 14 و 21 ارزیابی شد.
در مطالعه حاضر، عقب رفتن دندان نیش توسط لیزر در گروه‌های A و B در تمام مقاطع زمانی ارزیابی شده به طور قابل توجهی بیشتر از گروه کنترل بود، که در هفته 3 به اوج خود رسید، در هفته 6 به مدت یک هفته کاهش یافت و سپس به تدریج تا هفته 12 افزایش یافت. اوج حرکت دندان نیش مشاهده شده در هفته 3 را می‌توان با تأثیر جابجایی اولیه دندان، از جمله: جابجایی ریشه در PDL، تغییر شکل استخوان به دلیل خم شدن و خزش، و فشار فشاری دندان به دلیل شیب حفره مخروطی (اثر صفحه 41) توضیح داد. علاوه بر این، مشخص شده است که تمام فرآیندهای بیولوژیکی فعال هنگامی که استخوان در موقعیت تغییر شکل یافته باقی می‌ماند، تسریع می‌شوند. کند شدن بعدی که بین 3 تا 6 هفته مشاهده می‌شود، احتمالاً به دلیل یک دوره تأخیر که می‌تواند از 2 تا 10 هفته متغیر باشد، دوره‌ای از اختلال PDL است که استخوان مجاور ناحیه له شده را جذب و حذف می‌کند و امکان حرکت استخوان را فراهم می‌کند. دندان‌ها. یکی دیگر از عوامل مؤثر در این مشاهده ممکن است این باشد که الیاف اکسیژن‌دار، الیاف کلاژن و بازسازی استخوان آلوئولار در سمت کشش نیز ممکن است سرعت حرکت دندان را محدود کنند. الگوهای مشابهی از حرکت دندان در یک مطالعه شکاف45 که اثرات LILI و کورتیکوتومی را بر میزان عقب رفتن دندان نیش مقایسه می‌کرد، یافت شد. آنها خاطرنشان کردند که حرکت دندان در هفته‌های 2 و 5 بیشترین مقدار را داشت و پس از آن در هفته‌های 2 و 5 کاهش شدیدی داشت. این مورد در هفته 7 در سمت لیزر گزارش نشد، اما در سمت کورتیکوتومی نیز گزارش نشد.
میانگین درصد افزایش گزارش‌شده در مسافت حرکت دندان نیش فک بالا از سمت لیزر، در گروه A، 40.78٪ و در گروه B، 40.22٪ بود. افزایش ظاهری در تحرک دندان که همراه با استفاده از لیزر است، می‌تواند در سطح سلولی با جذب انرژی لیزر توسط گیرنده‌های نوری در زنجیره تنفسی انتقال الکترون در غشای میتوکندری توضیح داده شود. این اثر منجر به فعال شدن کوتاه‌مدت زنجیره تنفسی می‌شود که منجر به فسفوریلاسیون اکسیداتیو و تغییرات در حالت ردوکس میتوکندری سلولی و سیتوپلاسم می‌شود. به نوبه خود، نیروی محرکه سلول با افزایش عرضه ATP افزایش می‌یابد. علاوه بر این، افزایش پتانسیل غشای میتوکندری، قلیایی شدن سیتوپلاسم و سنتز اسیدهای نوکلئیک وجود دارد. از آنجایی که ATP به عنوان منبع انرژی سلول‌ها شناخته می‌شود، LILI با ایجاد محیطی مطلوب برای حرکت دندان، به عملکرد طبیعی سلول‌ها کمک می‌کند46. بنابراین، از نتایج ما می‌توان نتیجه گرفت که استفاده از LILT به عنوان یک مکمل درمان ارتودنسی می‌تواند با موفقیت OTM را تسریع کند، صرف نظر از اینکه آیا به اندازه رژیم گروه A (در روزهای 0، 3، 7، 14 و هر روز) استفاده شود یا اگر در گروه B کمتر استفاده شود (هر 3 هفته)، بنابراین، فرضیه صفر رد نشد.
اثرات شتاب‌دهنده نسبتاً یکسان دو پروتکل LILT آزمایش‌شده که در این مطالعه گزارش شده‌اند، ممکن است به دلیل وجود یک آستانه فعال‌سازی سلولی باشد که در آن افزایش فعال‌سازی سلولی با قرار گرفتن در معرض LILT در ابتدا رخ می‌دهد، اما سپس قرار گرفتن در معرض مکرر (مانند گروه A)، به دلیل واکنش‌های بیولوژیکی اشباع‌شده منجر به فعال‌سازی بیشتر نخواهد شد. بنابراین، می‌توانیم فرض کنیم که اثرات LLLT در سطح سلولی نمی‌تواند تجمعی باشد. در مورد رابطه بین سطح نیرو و سرعت حرکت دندان، مفهوم اشباع زیستی قبلاً شرح داده شده است.
پس از بررسی متون موجود، افزایش ۱.۴ برابری (۴۰-۴۱٪) در WTM که در مطالعه ما با استفاده از دو پروتکل لیزر به دست آمد را با نتایج چندین گزارش دیگر مقایسه کردیم. برخی مطالعات نتایج مشابهی را گزارش کرده‌اند۱۱،۳۰،۴۸،۴۹ در حالی که برخی دیگر مقادیر شتاب کمی پایین‌تری را با استفاده از LILI۷،۱۸،۳۲،۴۰ گزارش کرده‌اند. از سوی دیگر، مقادیر شتاب بسیار بالاتری نسبت به مقادیر گزارش شده در آزمایش‌های فعلی، از ۱.۶۵×۱۷ تا تقریباً ۲x OTM۱۵،۳۴،۳۹،۵۰، که ممکن است مربوط به برخی از آنها باشد. از بریس‌های خود قفل شونده بدون اصطکاک ۱۵ استفاده کنید. این تفاوت در نتایج منتشر شده در متون ممکن است به دلیل الگوهای مختلف اعمال لیزر، طول موج‌ها، توان خروجی، زمان قرار گرفتن در معرض، چگالی انرژی، فواصل درمان و غیره باشد که مقایسه مستقیم بین مطالعات مختلف را بسیار دشوار می‌کند. با این حال، اشاره شده است که چگالی‌های انرژی پایین‌تر (مثلاً ۲.۵، ۵ و ۸ ژول بر سانتی‌متر مربع) در مقایسه با چگالی‌های انرژی بالاتر، راندمان شتاب بهتری را ارائه می‌دهند. شایان ذکر است که دوزهای مورد استفاده در آزمایش‌های ما ۸ ژول بر سانتی‌متر مربع بودند.
تفسیر سطوح IL-1β در شکاف دیستال (سمت فشرده‌سازی) پس از تجزیه و تحلیل نمونه‌های GCF به‌دست‌آمده، افزایش آماری معنی‌داری را از سطح پایه (یعنی پیک) در روز 7 نشان داد و به دنبال آن کاهش تدریجی به سطح پایه در پنل‌های A و B، در سمت لیزر و در سمت کنترل مشاهده شد. این را می‌توان با این واقعیت توضیح داد که فاز اولیه OTM معمولاً با افزایش فعالیت استئوکلاست‌ها همراه است. IL-1β همچنین به عنوان اولین نشانگر قابل تشخیص مرتبط با تحلیل استخوان در نظر گرفته می‌شود و گزارش شده است که بیان IL-1β با نیرو افزایش می‌یابد و متعاقباً در مطالعات متعدد کاهش می‌یابد11،20،51.
علاوه بر این، سطح IL-1β در سمت لیزر در مقایسه با گروه کنترل در هر دو گروه مورد مطالعه در تمام نقاط زمانی اندازه‌گیری شده به جز زمان پایه بالاتر بود و تفاوت آماری معنی‌داری بین آنها وجود داشت. این نشان می‌دهد که تابش لیزر با شدت کم باعث افزایش پاسخ بیولوژیکی در بافت‌های پریودنتال در سمت مورد آزمایش به شکل تحریک عملکرد استئوکلاست در سمت فشرده شده در حین حرکت ارتودنسی دندان شده است. این اثر LLLT بر سطح IL-1β در مطالعات مختلف نشان داده شده است11،39،40.
هنگام مقایسه سطح IL-1β سمت لیزر در دو گروه مورد مطالعه، سطح آن در گروه A در مقایسه با گروه B در روزهای 7 و 14 از نظر آماری بالاتر بود. این امر را می‌توان با تعداد زیاد مواجهه با تابش لیزر در گروه A در طول دوره مشاهده 21 روزه توضیح داد، جایی که تابش در روزهای 0، 3، 7 و 14 انجام شد و در گروه B، فقط 1 شلیک در روز 0 انجام شد. با این حال، اگرچه سطح IL-1β در سمت لیزر در گروه A از نظر آماری بالاتر بود، اما این تفاوت آماری از نظر بالینی در میزان انقباض در سگ‌ها در مقایسه با سمت لیزر در گروه B منعکس نشد، زیرا هیچ اهمیت آماری وجود نداشت. در گروه‌های A و B، تفاوت‌های گزارش شده در انقباض سگ بین سمت‌های لیزر در واقع منجر به همان مقدار حرکت سگ شد. بنابراین، می‌توانیم بگوییم که تفاوت‌های آماری لزوماً اهمیت بالینی را توضیح نمی‌دهند.
لیزر درمانی با شدت کم، هنگامی که با پارامترهای مورد استفاده در این مطالعه استفاده شود، می‌تواند به طور موثری حرکت دندان‌های ارتودنسی را حدود ۱.۴ برابر تسریع کند، چه با فرکانس بالا و چه با فرکانس پایین، و همزمان با پیگیری منظم، شاید برای بیماران مناسب‌تر باشد.
افزایش تحرک ارتودنسی دندان در طول LILI با افزایش سطح اینترلوکین-1β در سمت فشرده شده همراه بود، که نشان می‌دهد استفاده از LILI باعث افزایش روند بازسازی استخوان می‌شود.
مجموعه داده‌های مورد استفاده و/یا تحلیل‌شده در مطالعه‌ی حاضر، بنا به درخواست منطقی، از نویسندگان مربوطه در دسترس هستند.
اسکیدمور، کی.جی، بروک، کی.جی، تامسون، دبلیو.ام و هاردینگ، دبلیو.جی. عوامل مؤثر بر زمان درمان در بیماران ارتودنسی. اسکیدمور، کی.جی، بروک، کی.جی، تامسون، دبلیو.ام و هاردینگ، دبلیو.جی. عوامل مؤثر بر زمان درمان در بیماران ارتودنسی.اسکیدمور، کی.جی، بروک، کی.جی، تامسون، دبلیو.ام و هاردینگ، دبلیو.جی. عوامل مؤثر بر زمان درمان در بیماران ارتودنسی. Skidmore، KJ، Brook، KJ، Thomson، WM & Harding، WJ 影响正畸患者治疗时间的因素. اسکیدمور، کی.جی.، بروک، کی.جی.، تامسون، دبلیو.ام. و هاردینگ، دبلیو.جی.اسکیدمور، کی.جی، بروک، کی.جی، تامسون، دبلیو.ام و هاردینگ، دبلیو.جی. عوامل مؤثر بر زمان درمان بیماران ارتودنسی.بله. کلیسای ارتدکس جی. ارتودنسی. 129، 230-238. https://doi.org/10.1016/j.ajodo.2005.10.003 (2006).
کورول، جی.، اومن-مول، پی. و لاندگرن، دی. تحلیل ریشه مرتبط با زمان پس از اعمال نیروی ارتودنسی مداوم و کنترل‌شده. کورول، جی.، اومن-مول، پی. و لاندگرن، دی. تحلیل ریشه مرتبط با زمان پس از اعمال نیروی ارتودنسی مداوم و کنترل‌شده.کورول، جی.، اومان-مول، پی.، و لاندگرن، دی. تحلیل ریشه مرتبط با زمان پس از اعمال نیروی ارتودنسی ثابت و کنترل‌شده. کورول، جی.، اومن-مول، پی و لاندگرن، دی. 施加受控连续正畸力后与时间相关的牙根吸收 کورول، جی.، اومان-مول، پی. و لاندگرن، دی.کورول جی، اومان-مول پی، و لوندگرن دی. تحلیل ریشه وابسته به زمان پس از اعمال نیروی ارتودنسی ثابت و کنترل‌شده.بله. کلیسای ارتدکس جی. ارتودنسی. 110، 303-310. https://doi.org/10.1016/s0889-5406(96)80015-1 (1996).


زمان ارسال: نوامبر-06-2022