این برخورد به جاده قبرستان کلیسا آسیب رساند.تکه های بزرگ آسفالت و ملات روی چمن های اطراف افتاده بود.در نزدیکی جاده، مانند یک مهره شطرنج شکسته، بقایای یک گلدسته کلیسایی 150 ساله قرار دارد.چند ساعت پیش، او در بالای کلیسا ایستاده بود، بر فراز حیاط کلیسا.خوشبختانه ساختمان ویکتوریایی به زمین افتاد و نه از پشت بام کلیسا.به دلایلی که اکنون ناشناخته است، کلیسای سنت توماس در ولز یکی از معدود کلیساهای انگلیسی است که در گوشه شمال شرقی آن یک برج است.
لیست افرادی که در این اورژانس باید تماس بگیرند کوتاه است.این تماس توسط جیمز پرستون 37 ساله پاسخ داده شد.پرستون یک سنگتراش و برجساز است که کارش تقریباً روی تمام ساختمانهای تاریخی که در کتاب تاریخ بریتانیای لیدیباگ موجود است آویزان است: کاخ باکینگهام، قلعه ویندزور، استونهنج، لانگلیت، دوربین لاد کلیف و ویتبی ابی، فقط چند مورد.
فروریختن گلدسته توسط یکی از همسایگان در اوج طوفان یونیس در ماه فوریه به صورت ویدئویی ضبط شد.وقتی شش ماه بعد پرستون را ملاقات کردم، او کارگاهی را که در آن گلدسته جدید در حال ساخت بود به من نشان داد و مرا به کلیسای سنت توماس برد.پس از رانندگی 20 مایلی، پرستون، برست و برنزه، در مورد انواع سنگ ها در غرب کشور به من گفت.از نقطه نظر زمین شناسی، ما در پایین یک کمربند آهکی اولیتی قرار داریم که از آکسفورد و باث تا یورک پیچید و در طول دوره ژوراسیک، زمانی که بیشتر کوتسولدها در دریاهای گرمسیری بودند، شکل گرفت.به یک خانه شهری زیبا در گرجستان در باث یا یک کلبه کوچک بافنده در گلوسسترشر نگاهی بیندازید و صدف های باستانی و فسیل های ستاره دریایی را خواهید دید.سنگ حمام "سنگ آهک اولیتی نرم" است - "اولیت" به معنای "سنگریزه" است که به ذرات کروی تشکیل دهنده آن اشاره دارد - "اما ما سنگ هامستون و دولتینگ را داریم و سپس شما سنگ خرد می کنید."پرستون گفت: ساختمانهای تاریخی در این مناطق معمولاً سنگ آهک نرم با ویژگیهای سنگ باس و احتمالاً دیوارهای قلوه سنگ لیاس هستند.
سنگ آهک نرم، شکننده و گرم است که با سنگ سادهتر پورتلند که در بیشتر مناطق مرکزی لندن استفاده میکنیم، بسیار متفاوت است.بینندگان معمولی ممکن است متوجه این نوع سنگ ها شوند، اما پرستون یک چشم خبره دارد.وقتی به ولز نزدیک شدیم، او به ساختمان های سنگ دورتین که سنت توماس از آن ساخته شده بود اشاره کرد.پرستون گفت: "دولتینگ یک سنگ آهک اولیتی است، اما نارنجی تر و خشن تر است."
او خمپاره های مختلف مورد استفاده در انگلستان را تشریح کرد.آنها قبلاً با توجه به زمین شناسی محلی تغییر می کردند و سپس در دوره پس از جنگ کاملاً استاندارد شدند که منجر به مرطوب شدن ساختمان ها با ملات غیر قابل نفوذ آب بندی شده در رطوبت شد.پرستون و همکارانش خمپاره های اصلی را زیر نظر داشتند و آنها را جدا کردند تا بتوانند ترکیب آنها را در طول فرآیند شبیه سازی تعیین کنند.«اگر در اطراف لندن قدم بزنید، ساختمان هایی با درزهای ریز سفید [آهکی] خواهید دید.شما به جای دیگری خواهید رفت و آنها صورتی، شن صورتی یا قرمز خواهند بود.
پرستون ظرافت های معماری را دید که هیچ کس دیگری ندید.او گفت: "من مدت زیادی است که این کار را انجام می دهم."او از 16 سالگی در این زمینه فعالیت می کند، زمانی که تحصیل را رها کرد و به همان شرکتی که 20 سال در آن کار می کرد، پیوست.
چه نوع 16 ساله ای ترک تحصیل کرد تا آجرپز شود؟'هیچ نظری ندارم!او می گوید.«کمی عجیب است.او توضیح داد که مدرسه «واقعاً برای من نیست.من آدم آکادمیکی نیستم، اما اهل درس خواندن هم نیستم.با دستان خود کاری انجام دهید
او متوجه شد که از هندسه سنگ تراشی و نیاز آن به دقت لذت می برد.پس از فارغ التحصیلی از کالج به عنوان شاگرد در حفاظت تاریخی سالی استراچی (او هنوز برای شرکتی که امروزه به نام SSHC شناخته می شود کار می کند)، یاد گرفت که چگونه مردم و حیوانات را کنده کاری کند و همچنین چگونه سنگ را با دقت میلی متری برش دهد.این رشته به بنایی بانکی معروف است."تحمل در یک جهت یک میلی متر است، زیرا اگر هنوز خیلی بلند هستید، می توانید آن را بردارید.و اگر خیلی پایین خم شوید، نمی توانید کاری انجام دهید.
مهارت های پرستون به عنوان یک سنگ تراشی با مهارت دیگر او همخوانی دارد: صخره نوردی.در نوجوانی به کوهنوردی علاقه داشت.در 20 سالگی، وقتی برای SSHC در قلعه فارلی هانگرفورد کار می کرد، متوجه شد که خدمه پتویی را بالای یک دیوار بلند گذاشته اند.پرستون به جای اینکه دوباره از داربست بالا برود، از طناب برای بالا رفتن خود استفاده کرد.کار او به عنوان یک برج مدرن از قبل شروع شده است - و از آن زمان او از کاخ باکینگهام پایین می آید و از برج ها و مناره های بکر بالا می رود.
او می گوید که با یک رویکرد دقیق، طناب نوردی ایمن تر از داربست است.اما هنوز هم هیجان انگیز است.او گفت: "من عاشق بالا رفتن از مناره های کلیسا هستم."وقتی از برج کلیسا بالا میروید، جرم چیزی که از آن بالا میروید کوچکتر و کوچکتر میشود، بنابراین وقتی بلند میشوید بیشتر و بیشتر در معرض دید قرار میگیرید.به صفر می رسد و هرگز از نگرانی مردم دست بر نمی دارد.».
سپس پاداش در بالا وجود دارد.«نماها شبیه هیچ چیز دیگری نیستند، افراد کمی می توانند آنها را ببینند.بالا رفتن از مناره بهترین چیز در مورد کار بر روی تله کابین یا در یک ساختمان تاریخی است.منظره مورد علاقه او کلیسای جامع ویکفیلد است که دارای بلندترین مناره در جهان است.یورکشایر.
پرستون به یک جاده روستایی پیچید و به کارگاه رسیدیم.این یک ساختمان مزرعه تغییر یافته است که در برابر آب و هوا باز است.در بیرون دو مناره ایستاده بود: یک مناره قدیمی خاکستری از قلوه سنگ خزهای و دیگری جدید صاف و کرمی.(پرستون میگوید این یک سنگ دولتینگ است؛ من با چشم شفافم رنگ نارنجی زیادی نمیبینم، اما او میگوید لایههای مختلف یک سنگ میتوانند رنگهای متفاوتی داشته باشند.)
پرستون مجبور شد نمونه قدیمی را مونتاژ کند و اجزای آن را به کارخانه کشتی سازی بازگرداند تا ابعاد جایگزین را تعیین کند.او در حالی که دو گلدسته را زیر نور خورشید تماشا میکردیم، گفت: «ما روزها را صرف چسباندن چند سنگ به هم کردیم و سعی کردیم بفهمیم که قرار است چه شکلی باشد.
یک جزییات تزئینی بین مناره و بادگیر قرار می گیرد: یک سنگ بنا.شکل گل سه بعدی آن توسط پرستون، وفادار به اصل شکسته، در عرض چهار روز ایجاد شد.امروز روی یک میز کار نشسته و آماده سفر یک طرفه به سنت توماس است.
قبل از اینکه ما حرکت کنیم، پرستون پیچهای فولادی یک حیاطی را که در اواسط دهه 1990 در گلدسته قرار داده بودند، به من نشان داد.هدف این بود که مناره را دست نخورده نگه دارند، اما مهندسان در نظر نگرفتند که باد به شدت باد یونیس است.یک پیچ به ضخامت لوله اگزوز هنگام افتادن به شکل C خم شد.پرستون و خدمهاش مجبور بودند کاپیتانی قویتر از آنچه که میدانستند، پشت سر بگذارند، تا حدی به لطف میلههای مهار بهتر فولاد ضد زنگ.او گفت: «ما هرگز قصد نداشتیم تا زمانی که زنده بودیم کار را دوباره انجام دهیم.
در راه سنت توماس از کلیسای جامع ولز گذشتیم، پروژه دیگری از پرستون و تیمش در SSHC.بر فراز ساعت معروف نجومی در عرض شمالی، پرستون و تیمش چندین تخته سنگ نسبتاً تمیز نصب کردند.
فراماسون ها دوست دارند از تجارت خود شکایت کنند.آنها به تضاد بین دستمزدهای پایین، سفرهای طولانی، پیمانکاران عجولانه و سنگتراشان تماموقت، که هنوز در اقلیت هستند، اشاره میکنند.پرستون با وجود کاستی های شغلی خود را ممتاز می داند.در پشت بام کلیسای جامع، او چیزهای عجیب و غریبی را دید که برای سرگرمی خدا چیده شده بودند، نه برای سرگرمی دیگران.منظره او در حال بالا رفتن از مناره مانند نوعی مجسمه، پسر پنج ساله اش بلیک را به وجد می آورد و هیجان زده می کند.او گفت: فکر می کنم ما خوش شانس بودیم."من واقعا "میخوام."
همیشه کار زیادی وجود خواهد داشت.خمپاره های اشتباه پس از جنگ، سنگ تراشی ها را اشغال می کند.ساختمانهای قدیمیتر میتوانند گرما را به خوبی تحمل کنند، اما اگر اداره هواشناسی به درستی پیشبینی کند که تغییرات آب و هوایی منجر به طوفانهای مکرر میشود، آسیبهای ناشی از طوفان یونیس در این قرن چندین بار تکرار خواهد شد.
کنار دیوار کم حاشیه قبرستان سنت توماس نشسته بودیم.وقتی دستم روی لبه بالای دیوار قرار می گیرد، سنگ در حال فرو ریختن آن را احساس می کنم.برای دیدن گلدسته بی سر، گردنمان را جرثقیل کردیم.در هفتههای آینده - SSHC تاریخ دقیقی را اعلام نمیکند تا تماشاگران حواس کوهنوردان را پرت نکنند - پرستون و کارگرانش یک مناره جدید نصب خواهند کرد.
آنها این کار را با جرثقیل های عظیم انجام خواهند داد و امیدوارند که روش های مدرن آنها برای قرن ها دوام داشته باشد.همانطور که پرستون در این کارگاه فکر می کند، 200 سال بعد، سنگ تراشی ها هر جا که فولاد ضد زنگ را در ساختمان های باستانی ما وارد کنند، اجداد خود ("احمق های قرن بیست و یکم") را نفرین خواهند کرد.
زمان ارسال: اوت-17-2022